آخرین ارسالی های انجمن
آرشیو سرگرمی تفریحی خدماتی , رمان و داستان ,
783 بازدید

نویسنده: صدیقه احمدی
تعداد صفحات: 179
خلاصه ای از داستان رمان:
درخشنده، دوستم، با برادر چشم مغولیاش به نیلآباد میآیند كه خبر قبولی مرا در دانشگاه تهران بدهد. اگر خبر مرگ مرا میآورد چقدر خوشحالم میكرد. چطور میتوانم آنجا را ترك كنم؟ هنوز امید برگشتن پلنگ مرا در آن باغ سوت و كور نگه داشته است. دلهره اینكه او برگردد و من آنجا نباشم و مرا نبیند و دلهره این كه مادرم آدرس من را در تهران به او ندهد، دیوانهام میكند، دلم میخواهد باقی ثانیههای عمرم را در آنجا و چشم به راه او باشم ولی…


ajax free HTML iPad php HTC script Samsung iPhone دانلود عکس اهنگ بازی اندروید دانلود اهنگ فیلمدانلود برنامه انتی ویروس نرم افزار ویرایش عکس اپارات رایگان سایت مرورگر برنامه کاربردی سیستم عامل ویندوز قالب html طراحی وب مدیریت دسکتاپ پی دی اف البوم تلگرام برنامه قالب های وردپرس ابزار وبلاگ و سایت بازیهای اندروید اس ام اس متن و اشعار عاشقانه گود دانلود چت هاستينگ سریال اخبار ورزشی انیمیشن ایمیل آنتی ویروس
چی شد که سر از گود دانلود درآوردی؟