آخرین ارسالی های انجمن
.jpg)
آدمهایی هستند که شاید کم بگویند “دوستت دارم” یا شاید اصلا به زبان نیاورند دوست داشتنشان را …
بهــشان خــرده نگـــیرید !
ایـــن آدمهـــا فــهمیده اند “دوســـتت دارم” حـــرمــت دارد،مــسئولیـــت دارد ...
ولــی وقتــی بــه کارهـــایشـــان نـگاه کنــی دوســت داشــتن واقــعی را میفهمی،
مــیفهمی کــه همه کار میــکند تــا تـــو بخنــدی، تا تـــو شــــاد باشی …
آزارت نمیدهد، دلــــــت را نمیشکند …
به هــــر دری میزند کـــه با تــــو باشد !


حـــس قشنگـیه
یـکی نگـــرانــت باشـــــه،
یـکی بترســــه از اینـکه یـــــــه روز از دستـت بـــده.
سعـی کنـه نــاراحتـت نکـنه،
حــــس قشنگــیه ... وقـتی ازش جــــــــدا میشی ، اس ام اس بـــده :
عـــزیـــز دلــــم رسیــد؟
قشنـگه: یهــو بغلـــت کنـه،
یهــو . . . توی جـمـــع .. در گـــوشت بگــه دوســــت دارم،
بگـه کـه حـــواســم بهــت هســت...
حــــــس قشـنگـیه ازت حمـــایـت کنـه،وقـتی حــــق با تو نیســت ...
آره ...
♥ دوســـت داشتــن همیشـــه زیباســــت ♥
WebSite:gooddl.ir


مهربانم ،
بهانه های گاه و بیگاه مرا به دل نگیر ؛
از دلتنگیست ؛
آنچه پس از دقایق دوری ، در صدایم میشنوی دلخوری نیست...
تمام حجم دلتنگیهای دنیاست
وقتی حضورت کم می شود ،در دلم محو نمی شوی ،
ته نشین می شوی،
و با هر تلاطمت جاری می شوی در من...
نمی دانم این روزها چرا انقدر بی طاقت شده ام،
حسود شده ام،
تو را همیشه می خواهم؛
تو را فقط برای خودم می خواهم؛
دل نوشته هایم را مجازات مکن !
دلم نوشته است !
میدانی که عزیزم ، دل دیوانه است ، تکلیفی بر او نیست !
دلم بازی میکند با کلمات، با دستهایم، با حرفها !
تا آخر این طور به پایان برساند .
♥ ღ دوســـتت دارم ღ ♥


گفتم...
گفت : پيش از آنکه بروم بگو...
گفتم...
گفت : در تو آرامش را مي جستم , در کلامت , نگاهت , گويشت ...
پس بگو , برايم حرف بزن...
برايش گفتم ...
از آنچه او در من مي جست برايش گفتم ...
از آرامش , دوست داشتن , عشق..
او خواست آرامش کنم, غافل از اينکه با او آرام شده بودم...
اما افسوس..
گويا گفتن و گفتن هاي من برايش رنگ و بويي نداشت و کافي نبود...
آري گفتم , " گـــــــفتن هــــــــــاي بـــــــي اثـــــــــــر "
او رفت...
آنچه من نامش را "عشـــــــق" نهاده بودم , او نامش را " تــــــــــرس " نهاد...
آنچه نامش را " خويشتن داري " نهاده بودم , او نامش را " غــــــــــــــــرور " نهاد...
آنچه نامش را " وابستــــــــــگي " نهاده بودم , او نامش را " چسبـــيدن " نهاد...
اورفت وبگذشت از آنچه برايش گفتم
از عشق , وابستگي , دوست داشتن , دوستت دارم هاي غير پوشالي و حقيقي..
آري چون گفتم و " راست " گفتم اورفت...
شايد اگر " دروغ " مي گفتم او هنوز مانده بود...

